درباره وبلاگ


سلام دوست عزیزم، از اینکه به angelicallover قدم گذاشتی و باعث خوشحالی من شدی ممنونم. امیدوارم لحظات خوبی رو توی angelicallover سپری کنی. در ضمن، اگه درباره بیوگرافی من کنجکاوی، به پروفایلم سر بزنيد
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 337
بازدید کل : 97532
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1

فال انبیاء
فال انبیاء

فرشته ی عاشق




بــا خــیـلــی هــا مـیـتـونـسـتـیـم بـاشـیـم
خــودمـــون نـخـواسـتـیـم
ولـــی گــفـتــن نــمـیـتـونـی
.....
خـودشــون بــهــمــون پــیــشــنـهـاد دادن
قــبــول نــکــردیــم
گــفــتــن لــیــاقــتــمــون را نــداشـــتـــــ
هــیـچـی نـگـفـتـیـم
.....
خــیــلــی کــارا رو مــیـتـونـسـتـیـم بـکـنـیـم و نـکـردیـم
گـفـتـن بـلـد نـبـودی
گــفـتـیـم بـاشـه
.....
خــریــتـــــ هــایــی بــود کــه مــیــشــد انـجــام داد
انــجــام نــدادیــم
گــفـتـن عُــرضــه نــداشــتــی
....
کــســی تــو زنــدگــیــمـون نـبـود
گـفـتـن ایــن چـهـار تــا چــهــار تــا داره
سـکـوتــــــــ کــردیــم
....
دخــتــرو پـسـر بـهـمـون تـیـکـه انـداخـتـن
جــوابـشـونــو نــدادیــم
گـفـتـن ایـــن پــســره اُمــُـلــه
.....
بــه خـونــه و مــاشـیـن و تـیـپـــ و مــدل مــو و  و قـیـافـمـون خـنـدیـدن
ســرمــونــو انــداخـتـیـم پــایــیـن و رد شــدیــم
گــفــتــن لــابــد بـچــه فـقـیــره
.....
حــرفــاشــون نـیـش داشــت انــدازه مـار افــعــی
گــفـتــن شـوخــی مـیـکـنـیـم
....
و ایـــن جــریــان تــو زنــدگــی ادامـــه داره . . .



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 9:3 ::  نويسنده : کامران

یادته یه روز بهم گفتی: هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده، گفتم: اگه بارون نبود چی ؟ گفتی : اگه چشمای قشنگ تو بباره آسمونم گریش میگیره، گفتم: یه خواهش دارم، وقتی آسمون چشمام خواست بباره تنهام نزار، گفتی: چشم، حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمیباره، تو هم اون دور دورا ایستادی و بهم میخندی



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 8:57 ::  نويسنده : کامران

یادته یه روز بهم گفتی: هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده، گفتم: اگه بارون نبود چی ؟ گفتی : اگه چشمای قشنگ تو بباره آسمونم گریش میگیره، گفتم: یه خواهش دارم، وقتی آسمون چشمام خواست بباره تنهام نزار، گفتی: چشم، حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمیباره، تو هم اون دور دورا ایستادی و بهم میخندی



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 8:57 ::  نويسنده : کامران

يه دختر و پسر که روزي همديگر را باتمام وجود دوست داشتن ، بعد از پايان ملاقاتشون با هم سوار يه ماشين شدند و آروم کنار هم نشستن ... دخترميخواست چيزي را به پسر بگه ، ولي روش نميشد ...! پسر هم کاغذي را آماده کرده بود که چيزي را که نميتوانست به دختر بگويد در آن نوشته شده بود پسر وقتي ديد داره به مقصد نزديک ميشه، کاغذ را به دختر داد . دختر هم از اين فرصت استفاده کرد و حرفش را به پسر گفت که شايد پس از پايان حرفش پسر از ماشين پياده بشه و ديگه اون را نبينه ... دختر قبل از اين که نامه ي پسر را بخواند ، به اون گفت : ديگه از اون خسته شده ، ديگه مثل گذشته عشقش را نسبت به اون از دست داده و الان پسر پيدا شده که بهتر از اونه ..!پسر در حالي که بغض تو گلوش بود و اشک توي چشماش جمع شده بود ، با ناراحتي از ماشين پياده شد............در همين حال ماشيني به پسر زد و پسردرجا مــُـرد ... دختر که با تمام وجود در حال گريه بود ، ياد کاغذي افتاد که پسر بهش داده بود!وقتي کاغذ رو باز کرد پسر نوشته بود:
.
.
.
.
.
.
اگــه يــه روز تــرکــم کـنــي ميــميــرم ...



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 8:51 ::  نويسنده : کامران

تنهایی یعنی حتی وقتی میای نت , میری تو مدیریت وبت ...
میبینی دریغ از یک نظر , میای فور جوک ....
پستات تایید نشده ....
تنهایی تا چه حد؟؟؟؟ از این بالاتر؟؟
جدی میگم....



سه شنبه 12 شهريور 1392برچسب:, :: 22:52 ::  نويسنده : کامران